من فرمانده سپاه حضرتم
چند وقت بیش به یکی از رفیقام که خیلی هم دوستش دارم گفتم برام خاطراتت را بنویس البته فقط در دهه اول محرم.
البته او با چند نفر دیگر جهت تبلیغ به یکی از شهرهستان ها رفته بودندخب این ها مقدمه. اما در خاطرات هر روزش زیارت عاشورا و دعای عهدش ترک نشده بود من هم در فکر فرو رفتم و با خود گفتم خبمن هم از این به بعد شروع می کنم تا از مهدی یاوران شوم.
روز اول با اینکه خیلی خسته بودم شروع کردم ه خواندن چند خط نگذشته بود که رسیدم به نام خاص حضرت که باید بلند می شدم اصلا حسش نبود که بایستم یه تکان مختصری فقط به خود دادم ادامه دادم،
خلاصه هر روزبرای یک ایستادن یک ثانیه ای یه جوری بانبول در آوردم.
چرا سردردتان بیاورم می خواستم اعلام کنم که تقریبا تا 35 روز دیگر من هم یکی از کسانی هستم که وقتی امام زمان ظهور کردند در رکاب ایشان در همه عرصه ها حضور دارم.
فقط کاش تا قبل از 35 روز ظهور نکنند که خدای ناکرده من جزء یاران نباشم وحضرت تنها بماند!!!!!!!!!!!!!